و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

و در آن سوی این چشم انتظاری ها ...

(موجیم و وصل ما از خود بریدن است * ساحل بهانه ایست رفتن رسیدن است)

جمعه های انتظار

مهمون پدربزرگ

خاطرم هست شبهای جمعه، پدربزرگ یه حالی بود.

قبل از اذان مغرب آماده میشد، عباشو رو دوشش مینداخت و تو خونه با صدای بلند می گفت: مسافرای مسجد کیان؟

دو سه نفر از بزرگترها همراهشون می رفتند مسجد.

ما بچه ها هم منتظر مینشستیم تو ایوون خونه. تا وقتی که پدربزرگ از مسجد میومد. جمع میشدیم دورش. اونم عباشو کنار میزد و از جیب کتش شکلات و آب نبات در میاورد و به ما میداد. بعدشم به سر هممون دست می کشید و می گفت: امشب زود بخوابین که فردا مهمون داریم.

جمعه ها با صدای دعای پدربزرگ از خواب بیدار میشدیم. وقتی می رفتم کنار در اتاقش می ایستادم و یواشکی نگاهش می کردم، یه نگاه مهربون بهم مینداخت و می گفت: بیا تو دخترم. بیا گل یاسم.

می رفتم کنارش می نشستم، دستش رو دور گردنم مینداخت و صورتم رو می بوسید. به من می گفت: امروز مهمون داریما، آماده هستی؟

می گفتم: مهمونمون کیه؟

لبخند میزد و بقیه دعاش رو می خوند.

برام جالب بود که پدر بزرگ تو دعاش هم گریه می کرد، هم می خندید. اصلا جمعه صبحها همیشه خوشحال بود و می خندید.

.......

جمعه صبحها باید همه خونه تمیز میشد. به همه اتاقها سر میزد تا مبادا جایی از قلم بیفته. پرده همه اتاقها رو می کشید کنار. از حیاط گل یاس می چید و تو همه  جای خونه میذاشت. حتی تو آشپز خونه هم گل یاس میذاشت.

اونها رو می بویید و صلوات میفرستاد.

گلها و درختهای باغچه رو مرتب می کرد.

......

وقتی از نماز جمعه برمی گشت، همه با هم ناهار می خوردیم. مادربزرگ بهش می گفت: امروز خسته شدی. یه مقدار سرتو زمین بذار و استراحت کن.

می گفت: خسته نیستم. امروز مهمون داریم.

همه می خوابیدند و او می نشست کتاب می خوند. منم که حوصله ام سر میرفت، می رفتم کنارش. اونم یه تسبیح بهم میداد و می گفت: صلوات بفرست تا مهمونمون زودتر بیاد. تسبیح رو می گرفتم. سرمو رو پاهاش میذاشتم و همین جور که صلوات می فرستادم خواب می رفتم.

عصر که میشد صدام می کرد. با هم می رفتیم تو حیاط. پدر بزرگ جارو می کرد. منم آب می ریختم. همش نگاهش به آسمون بود و زیر لب حرف میزد. ولی من هر چی نگاه می کردم تو آسمون هیچ کس نبود!

نزدیک غروب، سجاده اش رو پهن می کرد و نمازش رو تو خونه می خوند. جمعه شبها نماز مغرب و عشای پدربزرگ خیلی طولانی میشد.

وقتی از اتاقش نمیومد بیرون و منم حوصله ام سر میرفت، می رفتم جلوی سجاده اش می نشستم. اما پدر بزرگ انگار منو نمی دید. همین طوری گریه می کرد.

بعد از نماز هر طور بود می رفتم کنارش و دستشو می گرفتم. اونوقت سرشو رو سرم میذاشت و گریه می کرد. منو می بوسید و می گفت: جمعه دیگه میاد. دعا کن که بیاد. و من بازم نمی فهمیدم که مهمونمون کی بود.

اما حالا ......

دلم میخواد پدربزرگ بود و بهش می گفتم که بالاخره فهمیدم مهمون جمعه هاشون کی بود.

کاش پدربزرگ بود و جمعه ها با هم دعا می خوندیم، با هم منتظر می موندیم.

اگه پدربزرگ بود، شاید جمعه ها ما مهمون میشدیم. مهمون جمکران

 

نظرات 82 + ارسال نظر
ریحانه جونت پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 12:47 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

به نام خدا
سلام
انگار بازم من اولین نفریم که می یام و برات کامنت می ذارم
جالبه نه؟؟؟
خدا بیامرزد پدربزرگ را مادربزرگ را هم بیامرزد
چه قدر توی اموات سیر می کنی عزیزم
حالا شب جمعه ای برا همشون یه فاتحه بخون شاید همین روزا نوبت منم شد
التماس دع

مهدی پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 03:17 ب.ظ http://boghzehezareh.blogfa.com/

سلام
...آخ که یاد جمعه ها بدجور دلمو آتیش می زنه.
یاد صبحای جمعه می افتم ؛وقتی باصدای ندبه خوندن مادر یزرگ از خواب بلند می شدم ؛همیشه یه باریکه نور آفتاب رو پادری افتاده بود و صدای غلغل سماور و بوی نون تازه مستم میکرد؛می رفتم کنار بابا میشستم و سرمو میذاشتم رو پاشو وبه ندبه گوش می دادم ؛وقتی میدیدم شونه های بابا از شدت گریه هی بالا و پایین می ره می فهمیدم که پشت این گریه ها
یه بغض عاشقونه ی قدیمی پنهونه.
...آره ؛ وقتی یاد اون عاشق واقعی آقا می افتم که از بس واسه آقا گریه کرده بود اواخر عمرش چشمش کمسو شده بود و آخرش توی غروب یه جمعه ی دلگیر همین جور که چشم به در دوخته بود از بند خاک رها شد و چیزی ازش نموند جز صدای گریه هاش که هنوز توی گوشمونه.
وقتی الان خودمو می بینم که اینقدر از اون روزا گذشته ؛وقتی چشمم به موهای پدرم می افته که کم کم داره سفید میشه و این فکر که نکنه وقتی آقا می یاد ممکن ما نباشیم ؛
نفسم بند میاد و قلبم شروع به تند زدن می کنه؛سعی می کنم خودم رو بزنم به اون راه و خودم تو مسائل روز مره گم کنم
خوشا آنان که در دنیای فانی
به یاد او نمودند زندگانی
به امید ظهورش زنده بودند
اجل از در دراومد ناگها......

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 04:32 ب.ظ

فردا مهمون داریم ها دل هامون رو آماده کنیم
خیلی باحال بود ، مثل قبلی
! بازم گریه کردم !
ترو خدا منم دعا کن
آن کس که حسین را خدا می داند
کفرش به کنار عجب خدایی دارد .

سلام دوست بزرگوار
ممنون که بر سر من منت گذاشته و تشریف آوردین.
قدمتون بر چشم.
بنده شخصا با نوشته شما هیچ مشکلی ندارم. اما از جهت به روایتی آزادی بیان! در بخش نظرات این وبلاگ هیچ نظری حذف نمیشه.
مثل اینکه بعضی از دوستان با این نوشته شما موافق نیستند.
شما تحمل بفرمایید.
سپاسگزارم

محمد مهدی تهرانی پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 04:59 ب.ظ http://www.mehrabeandishe.blogfa.com

تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام
دوباره صبح ظهر نه غروب شد نیامدی

برای ما که بی قرار و خسته ایم نه
ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

مهدی پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 04:59 ب.ظ http://shirazpatogh.blogsky.com

مهدی پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 05:00 ب.ظ http://shirazpatogh.blogsky.com

کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم می نویسم روی هر گل نام زیبای تو را تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم هر سحربایادتودرگریه ام میخوانمت تا به کی از سوز دل ناله ز هجرانت دهم چشمهای خسته ام بارد ز هجرانت عزیز انقدر بارم ز دیده تا که پیدایت کنم هردم ازنومیدی شمارم عقده های خویشرا تا به کی از پشت در اهسته نجوایت کنم بی قرارم مهدیا از بهر دیدار رخت تا به کی از مادرت زهرا تمنایت کنم؟؟؟

محمدعلی(ایران اسلام) پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 05:09 ب.ظ http://iranislam.parsiblog.com

سلام.
خدا همه گذشتگان رو رحمت کنه.
قدیمها بزرگترها صبحهای جمعه جلوی خونه ها رو آب و جارو میکردند که امروز شاید مهمون داشته باشیم.
چه عشقی بود اون روزها.
افسوس...
یا علی
برمیگردم

سید علی پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 05:26 ب.ظ http://farshian.mihanblog.com

سلام ساحل
خوبی
متن بسیار جالبی بود تا اخر خوندمش
می گم اون روز جمعه ای که با پدر بزرگ بودی برای من اشناست. من غروب اون روز رو خیلی دوست دارم اونجا که از صبح منتظریم اما...
حالا خورشید داره غروب می کنه و ...
مهمونمون هنوز ....
فردا غروب به روز می شم
به امید ظهورش یا علی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 08:48 ب.ظ http://entezarefaraj313.mihanblog.com/Post-4.aspx

السلام علیک یا ابا الحسن یا علی بن موسی ایها الرضا یا بن


رسول الله



یا حجه الله علی خلقه یا سیدنا ومولانا انا توجهنا واستشفعنا



وتوسلنا بک



الی الله وقدمناک بین یدی حا جاتنا یا وجیها عند الله اشفع لنا عند



الله سلام علیکم موفق باشی
میلاد امام رضا باب الحوائج را به شما تبریک عرض می نمایم
التماس

ریحانه پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 09:57 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

آهای کسی که نفر سوم بعد از آقا مهدی اومدی و زحمت کشیدی نظر دادی ببین لطف کن مذهب جدید اختراع نکن به قدر کافی با مذاهب موجود مشکل داریم
علی الله ی فهمیده بودیم اما حسین الله ی جای بسی تعجب است !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ... !!!!!!!!!!!!!!!
از طرفی اگه اشتباه نکنم فکر کنم موضوع بحث امام زمان (ع) بوندا نه امام حسین (ع) و امام علی (ع) قربونشون برم
درستش اینه:
آن کس که علی را خدا می داند
کفرش به کنار عجب خدایی دارد
البته اگه نفر سومی پیدا نشه و نخواد که شعر منو اصلاح کنه درستش اینه عزیز
در ضمن یه اسم و نشونی از خودت بذار تا بتونیم بیشتر در خدمت باشیم
خلاصه کلام این که التماس دعا

سلام ریحانه عزیزم
چه فرقی می کنه: علی اللهی یا حسن اللهی؟
به نظر شما هیچ کدوم از اینها می تونه درست باشه؟

-:- حس غریب -:- پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 10:50 ب.ظ http://hese-gharib.blogfa.com

سلام دوست عزیز.

از حضورتون در وبلاگم تشکر می کنم.

امیدوارم که همیشه موفق و موید باشید...

التماس دعا...

زهرا پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 10:54 ب.ظ http://iamforu.persianblog.com

سلام/خدایا ! .........

خدای من ...........

ای که همیشه عاشقانه مرا هدایت کردی ...

به تو نیاز دارم ! محتاج آن مهر و عشق بی حد و کرانت هستم ...

خدای من ! ...

خواهش می کنم راه را به من نشان بده ... مرا به سویی ببر که تنها ... خوبی ... عشق ... و پاکی ... باشد .

خدایا ! ... از صمیم قلبم ... قلبی که همیشه به امید مهربانی تو می تپد ! ...

از اعماق وجودم فریاد می زنم ......... و تو را برای هدایت می خوانم ...

هدایتم کن ! ...

هدایتم کن به سویی که عشق باشد ....

هدایتم کن به سویی که پاکی باشد و خوبی و مهربانی .............

هدایتم کن به سویی .... به راهی که انتهایش نور باشد ! .... نور ....... نوری که از عشق تو می تابد ....

هدایتم کن به راهی که آرامش را در قلب و جانم بچشم ........

مگذار خطا کنم جانا ! ............

مگذار خطا کنم بزرگوارا ..............

مگذار خطا کنم مهربانا ...

با من باش ....

مواظب من باش ........

همراهم باش .......
//خدا رحمتشون کنه/

امید پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 11:21 ب.ظ

سلام
خدا همه رفتگان را بیامرزد
ارزوی سلامتی برای شما
بدونید همه منتظریم

امید پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 11:25 ب.ظ

جالبه اینجا به جای مدیر این وبم جواب داده میشه
خیلی هم محترمانه

روزبه پنج‌شنبه 9 آذر 1385 ساعت 11:57 ب.ظ http://www.ghooroobeberkeh.blogfa.com/

سلام
خیلی ممنون بهم سر زدین
بهتون تبریک میگم ،وب قشنگی دارین ،این پستتون هم خیلی قشنگه ،حالا نمیدونم برگی از زندگی خودتونه یا نه؟
به هر حال زیباست ، پر از یه حس و حال دوست داشتنی و عجیب.

شادم از آن که توئی مونس و غمخوار مرا
نبود به غیر تو با هیچکس کار مرا
روز و شب حسرت دیدار تو دارم
ترسم آخر بکشد حسرت بسیار مرا


در محفل مشتاقان ای ماه تجلی کن
کز درد فراق تو افسرده شده جانها
آن کس که گرفتار انوار جمالت شد
باید ز فراق تو سر زد به بیابانها

خسروا سوی گدایان درت کن نظری
تو که از سوختگان غم خود با خبری
غیبت روی تو برده ز دلم صبر و قرار
کی فتد بر گل رخسار تو ما را نظری

قربونت برم یا ابا صالح
ادامه بده که راهت خیلی نورانی و قشنگه.
راستی نظرتون درمورد تبادل لینک چیه؟
منتظرم
مهدوی باشین.
یاعلی

رضا - منتظر عاشق جمعه 10 آذر 1385 ساعت 12:02 ق.ظ http://gole-entezar.blogfa.com/


سلام دوست عزیز[گل]
خوبید[گل]
.
.
.
تو که می دانستی با نواختن نی عاشقی چه در درونم ایجاد می شود و تو نواختی و من هم در کنار تو به صدای غم انگیز نی گوش داده و اشک می ریختم.

هر چه در درونم بود با صدایی بغض آلود برایت بازگو کردم .

اما ...
.
.
.
من آپم خوشحال میشم حضور سبزتونو احساس کنم.
و خوشحال میشم لینک وب زیباتون باشم
موفق باشین و خدا نگهدارتون[گل]
رضا
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]اللهم کن لولیک الفرج [گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

حمید جمعه 10 آذر 1385 ساعت 12:28 ق.ظ http://1e1.blogfa.com/

سلام
مطلب زیبایی بود
به روزم

رضا سجادی جمعه 10 آذر 1385 ساعت 01:40 ق.ظ http://sajjadi58.blogfa.com

یکم.زمانی بود که هنوز این همه کس درگیر وب نوشتن نبودند. وقتی به کامنت های پستم نگاه می کردم می دیدم که آمده اند تا من هم به سراغشان بروم و بر کامنت هایشان بیفزایم. امروز دیگر نه آن روز است. همه می آیند که در زیر کامنت های دیگر کامنت بنویسند. تنها برای همین.
دوم.من تقریبا هر روز یکی دوبار به وبلاگ شما سر می زنم. مطالب آن را مرور می کنم و به آن توجه می کنم. پست های شما واقعا فرح بر می انگیزند و جذابند. آنها مرا یاد گذشته ای می اندارند که جرات بیانش را ندارم. نمی دانم. رسم نوشتن شما مرا یاد کسی می اندازد.

خادم الزینب جمعه 10 آذر 1385 ساعت 02:41 ق.ظ http://alae.mihanblog.com

سلام نمیدونم چرا اما ما وقتی چیزی رو داریم قدرش رو نمیدونیم علی الخصوص بزرگتر های فامیل رو پدر بزرگ من هر وقت من رو میدید برام یک چیز آموزنده تازه داشت .اما من ...
ساحل جان لینکت رو به آلاء اضافه کردم
امیدوارم همیشه خوب بنویسی
منتظرت توی آلاء هستم

شهرام جمعه 10 آذر 1385 ساعت 02:57 ق.ظ

سلام موفق باشی ممنونم از حضورتون التماس دعا [بدرود]

ساحل افتاده جمعه 10 آذر 1385 ساعت 07:46 ق.ظ

سلام ریحانه جون!!!!!!!!!!!!!
آخه این رو واسه چی تو وبلاگ من نوشتی؟؟؟؟؟؟؟
نفر سوم بعد از آقا مهدی که نوشتشون مشکلی نداره.
احتمالا اشتباهی نوشتی.

امید جمعه 10 آذر 1385 ساعت 09:22 ق.ظ

سلام دوست گرامی
تبریک میگم این میلاد فرخنده به همه شیعیان
ممنونم که اومدین و به جمع خود و پدربزرگتون دعوتم کردین
خوندنش برام زیبا بود.امیدوارم که این انتظار روزی نتیجه بخش باشه
در پناه حق

موعودا!
دیر هنگامی است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره های اشتیاقت، سوخته ایم باغ آرزوها به شوق بهار روی تو خزان ها را می شمارد و چکامه های خونین شقایق را می نگارد؛
نرگس ها داغ هجر تو بر سینه دارند؛
عروسان چمن جز به مژده جمال دلارایت سر زحجله عیش برنیارند؛
مهدیا!
معراج نشینی بگذار و از پرده غیبت به درای و رخسار محمدی بنمای؛
که خیل منتظران به جان آمده از حقارت و عیدهای دنیایی، چشم بر بلندای وعده دیدار تو دارند.
ای گوشوار عرش الهی! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و یقین، بر دوش می کشیم و به ترنم آوای ظهور سرخوشیم، هر بامداد ، یاد طلوع تو را در سینه می پرورانیم و پرتو چهره تو را در دیده نقش می زنیم.
عمری است که اشک هایمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ایم و انتظار جمعه ای را می کشیم که جویبار ظهورت از پشت کوه های غیبت سرازیر شود، تا آن کوره را بدان آب غاموش سازیم و آن حسرت ها را به دریا ریزیم.
سبکبار تن خسته امان را در زلال آن بشوییم.
ای امید بی پناهان، بیا...بیا.
از ثری تا به ثریا، دل های بی قراران، شیدای یک نگاه توست.
از سوی تا ماسوی جان های بی پناهان، نثار قدم های تو باد.
خوشا آنانکه رخسار تو بینند

اللهم العجل لولیک الفرج

خواهر عزیزیم - ممنون از حضور گرمتون - یاعلی

یار سفر کرده جمعه 10 آذر 1385 ساعت 01:49 ب.ظ

سلام
وبلاگ از این مزخرف تر ندیده بودم
خوشحالم که دیدم
بازم میام نظر بیخود می دم
خدا حافظ را بیامرزد

سلام ای یار سفر کرده عزیز!
ای کاش سفر نمی کردی یا حالا که سفر کردی ای کاش زودتر برگردی!
ممنون از حضور و نظرت.
اگر مزخرف را به معنای نیک آن (آراسته شده ) بکار بردی سپاسگزارم. و اگر به معنای غیر نیک آن بکار بردی باز هم سپاسگزارم. چرا که فرموده اند: المومن هو مرات المومن. خب اگه تو عیب و ایرادهای وبلاگ من رو نگی پس کی بگه؟
اما اگه زحمت کشیدی و بازم تشریف آوردی این بار واضح تر مشکلات وبلاگم رو بگو. تا من در صدد برطرف کردن آنها بیایم.
اما یه چیز دیگه. شما گفتی: وبلاگ از این مزخرف تر ندیده بودم که حالا دیدم.
جدی اگه از این مزخرف تر دیدی به منم معرفی کن یه سر بهش بزنم.
راستی در مورد اینکه خدا حافظ را بیامرزد کاملا با شما موافقم.
جالبه بدونی هر روز صبح که از جلوی حافظیه رد میشم حتما اینو با خودم میگم:
السلام علیک یا حافظ!
ممنون

عرفان جمعه 10 آذر 1385 ساعت 03:19 ب.ظ http://dolatekarimeh.blogfa.com

سلام
ساحل این یار سفر کرده کیه ؟ نظرش رو پاک کن چون خیلی ترسوئه و حتی جرئت معرفی کردن خودش رو هم نداشته
حالا بریم سر اصل مطلب

عرفان جمعه 10 آذر 1385 ساعت 03:20 ب.ظ

خوش با حالت من هیچ وقت پدربزرگ نداشتم
هیچ وقت
اما تو اگه داشتی خویبش به اینه که خوبش رو داشتی
دعا کن وقتی اون وقت به خودت نامهلوم دلنشین اومد تو و بابابزرگ کنار هم باشین
کنار مهمون جمعه هاتون

عرفان جمعه 10 آذر 1385 ساعت 03:22 ب.ظ

راستی گفته باشم
من ساعت یک هنوز رو اینترنت هم نبودما ولی متاسفانه نظرش کنار نظرهای منه بدجنس
شاید هم خودت نوشتی که مخاطب جذب کنی
نه بابا یاد گرفتی

زائربقیع جمعه 10 آذر 1385 ساعت 03:22 ب.ظ http://hassanmojtaba.mihanblog.com

سلام عالی بود مثل همیشه
دیگه به ما دیر به دیر سرمیزنین لیاقت نداریم!!!!!!!!!۱
بازم ممنون از لطف تون
مثل همیشه قشنگ عالی زیبا
یا حق امام حسن مجتبی پشت وپناه تون

زهرا جمعه 10 آذر 1385 ساعت 03:33 ب.ظ http://eshghemahtab.parsiblog.com

سلام.
وبلاگ خیلی قشنگی دارین.موفق باشین.به من هم یه سر بزنین.یا علی

مهتاب جمعه 10 آذر 1385 ساعت 04:33 ب.ظ http://www.bolooremahtab.blogfa.com

سلام
این جمعه هم گذشت اما نیامدی...

انشاالله که جمعه ی دیگه بیاد
اصلا کسی چه میدونه شاید هم همین فردا یعنی روز شنبه بیاد
آخه سخته که یه هفته ی دیگه صبر کنیم
لحظه ها همه شون لحظه های انتظارند

به امید آمدنش

حوریه جمعه 10 آذر 1385 ساعت 06:22 ب.ظ

سلام
...!!!

ستاره دریایی جمعه 10 آذر 1385 ساعت 06:46 ب.ظ http://setaredartaei.blogfa.com

سلام
خیلی قشنگ نوشتی ها
کم کم داری به اصحاب قلم میپیوندی
بازم سر میزنم
یا علی

ریحانه خانم جمعه 10 آذر 1385 ساعت 06:47 ب.ظ http://etre-zohoor.blogsky.com

با عرض پوزش خدمت مدیریت محترم و دیگر حضار عزیز:::
سلام آقا امید
اگه وبلاگت رو گذاشته بودی حتما توی وبلاگ خودت خدمت می رسیدم اما خوب قابل ندونستید
اگه هم گلایه ای باشه باید مدیر وبلاگ گلایه کنه شما چرا ناراحت می شید؟
بعدشم مگه شما این کامنت رو گذاشته بودی که بهتون هم برمی خوره؟؟؟؟؟؟؟؟
مدیر وبلاگ اگه شکایتی داشت حتما خودش بهم می گفت بعدشم منو مدیر این وبلاگ یه روحیم در دو جسم
انشا الله که جسارت و بی ادبی نشده خدمتتون
بی زحمت دفعه بعد ایمیل یا وبلاگ بذارید تا بیشتر خدمت برسیم
التماس دعا

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
سلام دوست من
ولادت با سعادت هشتمین اختر تابناک ولایت شمس الشموس انیس النفوس ولی نعمت مردم ایران علی ابن الموسی الرضا رو به شما دوست عزیز تبریک میگم و امیدوارم که در سایه رحمت بی کران حضرت حق همیشه شاد باشید و امیدوار
ـــــــــــــــــــــــــــامضاء : تنــهاتـرین تنــهایـان

همشهری عزیز خیلی زیبا نوشتی
طوری که باعث شد اگه عمری باقی باشه از این به بعد مثل پدر بزرگ بزرگوارتون جمعه ها رو جوره دیگه ای به پیشواز بریم و ....
خداوند انشالله رحمتشون کنه
التماس دعا.

سید جمعه 10 آذر 1385 ساعت 09:01 ب.ظ http://pyambaraazam.parsiblog.com

ضمن تبریک میلاد امام رئوف ثامن الائمه
از وبلاگ خویت استفاده کردم
برای دفاع از حریم نبوی به وبلاگم سر بزن و سوالات و شبهات خودت رو به وسلیه پیام ارسال کن انشاءالله جواب آنها را در وبلاگم دریافت می کنی .
نظرت درباره تبادل لوگو چیه؟

عادل و الهه جمعه 10 آذر 1385 ساعت 10:09 ب.ظ http://elahe-adel.co.sr

سلام دوست عزیزم ... وبلاگ زیبایی داری ... خیلی به دلم نشست .. واقعا" تبریک میگم .... نظرتون با تبادل لینک رو میخوام بدونم ... به ما هم سر بزن .. ضرر نمیکنی .. به حرحال منتظرتونم تا بعد بایییییییییییییییییییییییییییییییییییی

امید جمعه 10 آذر 1385 ساعت 11:55 ب.ظ

با اجازه مدیر وب
ریحانه خانوم بنده جواب شما رو متناسب با جوابتون عرض کردم
امیدوارم درکش کرده باشی

رضا - منتظر عاشق شنبه 11 آذر 1385 ساعت 08:01 ق.ظ http://gole-entezar.blogfa.com/


سلام دوست عزیز[گل]
خوبید[گل]
میلاد باسعادت امام مهربانی حضرت امام رضا (ع) بر همه عاشقان ولایت مبارک باد.
.
.
دشت از پی دشت، کوه از پی کوه، دسته دسته گل سرخ، یک عالم سبز و یک دریا اشتیاق که دستی از غیب به جانم ریخته است! همیشه همین طور است.

خودم را که به مولا می سپارم، دیگر این من نیستم که می روم، برای لحظه ای، خواب مرا می رباید...

دست در دست نور و آرمیدن در کنار ضریح! چه دل انگیزند این خواب های خوب!

برمی خیزم، پیرامونم غوغایی به پاست. صدای دل هاست.

همه می گویند: یا ضامن آهو!

رسیده ایم انگار! این گنبد زیبا، قلب ایران است. چه دورنمایی دارد!

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا. السلام علیک یا...

بغضی غریب و بعد هم های و هوی پریشان دل.

.
.
من آپم خوشحال میشم حضور سبزتونو تو وبم احساس کنم.
ضمنا اگه لطف کنین و منو لینک وب زیباتون کنین ممنون میشم.
موفق باشین و خدا نگهدارتون[گل]
رضا
*********************************************
**************اللهم کن لولیک الفرج ***************
*********************************************

باورهای ... شنبه 11 آذر 1385 ساعت 08:20 ق.ظ http://varedi-st.persianblog.com

سلام دخترم
متن زیبا و نوشته خوبی ارائه دادی و طبعا نمره بیست داری .
ولادت خورشید تابان امامت ٫ حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع) را به شما تبریک می گویم .
به روح پدر بزرگت و همه پدر بزرگ هایی که چنین یادگارهایی بجا گذاشتند درود می فرستم .

سلام
سعی میکنم امروز جوابتون رو کامل بدم.
یا علی

سید علی شنبه 11 آذر 1385 ساعت 11:20 ق.ظ http://farshian.mihanblog.com

سلام
به روز هستم و منتظر اومدن شما
به امید ظهورش
یا علی

مهدی شنبه 11 آذر 1385 ساعت 11:38 ق.ظ http://mahdimoalla.persianblog.com/

به نام خدا و سلام
چقدر زیبا نوشتی حق مطلب رو ادا کردی
از اینکه سر زدی و کامنت گذاشتی ممنونم من هم این میلاد سعید رو تبریک میگم و امیدوارم خدا به حق امام علی بن موسی الرضا ظهور حضرت رو نزدیک قدس رو آزاد حماس و حزب الله رو پیروز و عراق و افغانستان رو آزاد و رهبر و انقلاب ما رو سربلند و پیروز حفظ کنه انشا الله
التماس دعا

آفتاب مهر شنبه 11 آذر 1385 ساعت 11:38 ق.ظ http://aftabemehr.mihanblog.com

بسم رب المهدی (عج) ...
/ قلب‌ها به شبکه‌ای از عشق پیوسته بودند. چشمه‌ی لحظه‌های ناب نیایش می‌جوشید. بغض نگاه‌ها می‌ترکید. دامن دامن عطشناکی دیدار، در این سو و آن سو می‌چرخید. آهوان رمیده‌ی دل‌ها به پناه جویی به دامان ضامن آویخته بودند...
با سلام فرارسیدن خجسته سالروز ولادت با سعادت غریب الغربا، ثامن الحجج، حضرت امام علی بن موسی الرضا علیه السلام را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و شما دوست گرامی و منتظر حضرتش تبریک و تهنیت عرض می‌نماییم
ممنون از حضور گرمتان در وبلاگ آفتاب مهر...
به روزیم و منتظر...
/ در انتظار ظهور آفتاب مهر /

ریحانه شنبه 11 آذر 1385 ساعت 04:39 ب.ظ

اغنیا مکه روند و فقرا سوی تو آیند
ای به قربان تو گردم که تو حج فقرایی
میلاد معطر گل و نور و طراوت، ایثار و عشق و اخلاص، شاه بیت لطیف غزل دلنشین افرینش، شکوفایی هشتمین گل بوستان ولایت، حضرت ثامن الحجج علی ابن موسی الرضا المرتضی (ع) ، را به پیشگاه مقدس آقا امام زمان ارواحنا فداه و شما و کلیه عاشقان و عارفان تبریک می‌گویم.
التماس دعا

ابراهیم شنبه 11 آذر 1385 ساعت 06:02 ب.ظ http://1taparast.persianblog.com

بسم الله النور
هیچ وقت یادم نمی ره تو فورودگاه هیترو صبح جمعه
تنها چیزی که از دعای ندبه یادم می یومد این بود
کجاست کسی که همیشه مرا می بیند
تا دم لحد یا علی مدد

شیخ شنبه 11 آذر 1385 ساعت 06:25 ب.ظ http://shekh.parsiblog.com/

با سلام
میلاد با سعادت امام رضا (ع)مبارک باد
از حضور سبزتون در وبلاگ دوستان همدم متشکرم
مشتاق آشنایی بیشتر با شما هستم
وبلاگ بسیا ر خوبی دارید موفق باشید

زهرا شنبه 11 آذر 1385 ساعت 06:31 ب.ظ http://eshghemahtab.parsiblog.com

سلام.موافقم عزیز.حالا کی اول لینکنه؟

یاعلی

روزبه شنبه 11 آذر 1385 ساعت 07:04 ب.ظ http://www.ghooroobeberkeh.blogfa.com/

سلام.
شما ها دیگه چرا باید دلتون بگیره؟شما ها که اون بالا بالا ها سیر میکنین.
دلاتون همیشه آفتابیه ،مثل ما گاهی ابری و گاهی بارونی وگاهی آفتابی که نیست.

موفق باشی و شاد.
یاعلی

ناصر شنبه 11 آذر 1385 ساعت 09:48 ب.ظ http://kouroshpedareiran.blogfa.com

سلام
میلاد نورانی امام رضا(ع) رو به شما تبریک میگم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد