-
سوال و جواب مهدوی (۱)
چهارشنبه 25 مرداد 1385 17:37
به چه علت حضرت مهدی ( ع) را مهدی می نامند؟ علت اینکه حضرت را مهدی ( عج الله تعالی فرجه الشریف) می نامند این است که حضرت هدایت شده به تمام امور آشکار و نهان می باشد. از امام باقر ( علیه السلام) نقل شده که فرموده اند: " و انما سمی المهدی، لانه یهدی الی امر خفی و یستخرج التورات و الانجیل من ارض یقال لها انطاکیه " یعنی:...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 23 مرداد 1385 23:07
بسم الله الرحمن الرحیم سلام کلی از عمرم گذشته. تو این مدت خیلی چیزا دیدم. سرد و گرما چشیدم. یادمه تو کودکیم وقتی با بچه ها دعوا می کردیم، کتک که می خوردم بزرگترا می گفتن: گریه نکن، یکی پیدا میشه و تلافی می کنه. یادم میاد اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن اولین دعایی بود که مادرم یادم داد. می گفتن اسمش دعای فرجه. و ما بچه...
-
نزدیکترین زیارتگاه
دوشنبه 16 مرداد 1385 23:11
از این شهر به آن شهر، از این دیار به آن دیار... از کتابی به کتابی دیگرکتاب هایی از این و آن، در موضوعات مختلف از نقاط مختلف دنیا. خیلی گشتم به دنبال جاییکه خدا را در آنجا آسانتر ببینم. به دنبال خدا می گشتم. به زیارت امامزاده هایش در شهر های مختلف و کشورهای دور رفتم. به زیارت امامان معصومش، به مساجد... به اقامت نمازهای...
-
مسافر ...
پنجشنبه 12 مرداد 1385 22:47
کجا میروی ای مسافر درنگی ببر با خودت نیمه دیگرت را.... امروز بهترین دوستم از شهر ما سفر کرد و رفت تا برای همیشه تو یه شهر دیگه زندگی کنه. دیگه کار از کار گذشته بود و التماس های من و اون هیچ فایده ای نداشت. الان من و اون هزار کیلومتر با هم فاصله داریم. وقتی میرفت با چشمام دنبالش کردم تا جاییکه دیگه ندیدمش. او دورتر و...
-
شما نظر بدین!
پنجشنبه 5 مرداد 1385 16:00
سلام به نظر شما نزدیک ترین زیارتگاه کجاست؟ کیه؟ چیه؟
-
جمعه های انتظار (۴)
جمعه 30 تیر 1385 10:08
دل را پر از طراوت عطر حضور کن آقا! تو را به حضرت زهرا ظهور کن آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه! برگرد و شهر را پر از امواج نور کن شب های جمعه یاد تو بیداد می کند آدینه ای ز کوچه دنیا عبور کن آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟!... فکری برای این سفر راه دور کن زین کن سمند حادثه را تک سوار عشق! جان را پر از شراره غوغا و شور کن...
-
مگه یک نفر آدم ...
دوشنبه 26 تیر 1385 22:17
مگه یک نفر آدم چند متر زمین احتیاج داره؟ کشاورزی مقدار کمی زمین داشت، که هزینه های زندگیش را از همین راه تأمین می کرد. کشاورز قصه ما به این مقدار قانع نبود و همیشه دلش می خواست زمین هایش بیشتر شود. بعد از زمین های این کشاورز یک تپه بود که او همیشه دلش می خواست پشت تپه را ببیند. تا این که یک روز دل را به دریا زد و از...
-
شما جواب بدین!
پنجشنبه 22 تیر 1385 15:26
به نظر شما یه نفر آدم چند متر زمین احتیاج داره؟ شما جوابتونو بدین بعد من ماجراشو تعریف می کنم.
-
جمعه های انتظار (۳)
پنجشنبه 22 تیر 1385 15:22
شروع می شود این شعر بی تو با جمعه و ایستاده زمان بین این دو تا جمعه چقدر بی تو جهان مثل جمعه بازار است و گفته اند که می آیی از قضا جمعه مورخ چه زمانی یک/ یک/ یک بود که انتظار پدید آمده الی جمعه و جمعه روز جهانی توست در تقویم خدا بیاورد آن روز را بیا جمعه که ما برای تو تعطیل کرده ایم آقا کجاست آخر این روز ها، کجا؟ جمعه...
-
وقتی ...
یکشنبه 18 تیر 1385 22:17
وقتی عقیده عقده خوانده می شود و نور چراغ در آب مهتاب تلقی و متانت زمین زیر برف یخ می زند نان از یتیم خانه می دزدیم و می فهمیم دزد اشتباه چاپی درد است !
-
جمعه های انتظار (۲)
جمعه 16 تیر 1385 14:20
شنیده ام قرار است جمعه برگردی کدام جمعه، نمی شد اشاره می کردی؟ تمام کوچه هوادار انتظارم شد درخت مانده کنارم برای همدردی چه عاشقم که هنوز از تو شعر می گویم تویی که دوری و دیوانه وار خونسردی عزیز روز و شبم ای تمام شعر و جنون ببین به روز غزل های من چه آوردی …
-
یا دمه یکی بهم گفت...
چهارشنبه 14 تیر 1385 06:10
یادمه یکی بهم گفت هر کی تنهاس توی دنیا یه دونه نامه خوش خط بنویسه برای آقا ... می خواستم یه نامه خوش خط برای آقا بنویسم، دیدم خالص نمی شه. به شاگردام گفتم شماها یه نامه ... می خواستم بگم خوش خط اما دیدم بچه کلاس اولی که نمی تونه خوش خط بنویسه. براشون مسابقه گذاشتم با عنوان : "نامه ای به امام زمان (عج)" اینم نامه هاشون...
-
جمعه های انتظار (۱)
جمعه 9 تیر 1385 15:47
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی خلیل آتشین سخن تبر به دوش بت شکن خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم، نه. ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام دوباره صبح ، ظهر، نه غروب شد نیامدی ....
-
و اینک ...
چهارشنبه 7 تیر 1385 20:08
... و اینک لحظه وداع با علی ! چه دشوار است. اکنون علی باید در دنیا تنها بماند. سی سال دیگر! فاطمه (س) به ام ارفع گفت: بستر مرا در وسط خانه بیانداز. آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند. لحظه ای گذشت و لحظاتی ... ناگهان از خانه شیون برخاست. پلک هایش را فرو بست و چشم هایش را به روی محبوبش گشود. شمعی...
-
امشب
دوشنبه 5 تیر 1385 22:27
امشب گرفته گریه ها دست دلم را دریا کمک کن تا بیابم ساحلم را تو دلم آشوب به پا شده. یه غمی همه وجودم رو گرفته. یه نفر به من میگه بیا جمکران. نمی دونم کیه؟ انگار با من قرار داره. منم با او قرار دارم. نمی دونم چیکار کنم. آخه ... ای صاحب جمکران! اینجا همه از شما حرف می زنند، ولی شما فقط تو حرفاشون هستی. تو دلاشون نه. تو...
-
آدینه
یکشنبه 4 تیر 1385 22:31
بیا مهدی، بیا که باز هم آدینه است. باز هم آدینه است. باز هم آدینه ای که من به انتظارت نشسته ام. ای عزیز دل های شکسته ما ! ای آن که به امیدت زنده ام! ای سبزی آسمان از آن تو! ای سرخی لاله ها از غروبت! ای اشک های کودک یتیم در جستجویت! ای سر های ما در انتظار دست نوازشگرت خمیده! ای معنی رکوع و سجودمان! خدا کند که این...
-
ساحل نا آرام
یکشنبه 4 تیر 1385 22:29
ای ساحل نا آرام دریای طوفانی! شب را چگونه بی پناه در اینجا به سر برم؟ دلم بی قرار است. به موج های سهمگینت عشق می ورزم. ای کاش امشب آنجا بودم. ای موج های نا آرام! مرا فرا گیرید که از آرامش این زندگی خسته شده ام. دوست دارم ذره ذره در قطرات آب دریا فنا شوم، چرا که به زلالی می رسم. آی دریا! این همه زلالی، صفا و یکرنگی را...
-
آغازی با ...
یکشنبه 4 تیر 1385 19:18
سلام خیلی دلم گرفته. منتظرم. نمی دونم منتظر کی؟ یا چی؟ شاید ... اما نه! منتظر یه غریبه هستم. کسی که اینجا نیست. مثل مردم اینجا هم نیست. با همه فرق داره. کسی که بیاد و ... شاید یه غریبه آشنا! و در آن سوی این چشم انتظاری ها .. مردی می آید که از نسل ما نیست. مردی که از نسل خوبان است. می آید و نان را به کودک یتیم می دهد....